حجتالاسلام والمسلمین دکتر بهرام دلیر، مدرس خارج فقه و اصول و فلسفه و عرفان و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد مکتب تفکیک گفت: مکتب تفکیک، خوانش و قرائتی از گزاره های دینی است که در واقع یک رویکرد و رهیافت درون دینی است.
وی افزود: بعضا در بحثهای شرق شناسانه که مستشرقین تحقیق می کنند و یا دیگر افرادی که در حوزه دین یا فقه یا کلام مطالعه می کنند، مطالعات و رهیافتهایی با رویکردهای برون دینی وجود دارد، اما مکتب تفکیک درون دینی است، یعنی کارشناس و مؤسس اش عالم دین است، اما میرزا مهدی اصفهانی که به عنوان بنیانگذار مکتب تفکیک مطرح می شود، عالم دین است.
وی با اشاره به اینکه تفکیک در لغت به معنای جداسازی است، اظهار داشت: تفکیک یعنی چیزی را از چیزی جدا و خالص کردن. مکتب تفکیک در واقع جداسازی سه رهیافت و راه و روش معرفت است. در تاریخ شناختها و تأملات و تفکرات انسانی سه مکتب شناختی (قرآن، فلسفه و عرفان) وجود دارد، البته راه و روش معرفت منحصر به اینها نیست. در بحثهای مکتب تفکیک بر اینها تأکید می شود که روش قرآنی را با روش فلسفی خلط نکنیم و یا روش عرفانی را با روش قرآنی خلط نکنیم.
حجت الاسلام دلیر تأکید کرد: هدفی که مکتب تفکیک دنبال می کند، نافع سازی و خالص سازی شناختهای قرآنی و سره فهمی شناختها و معارف به دور از تأویل و مزج با افکار و نحله ها و برکنار از تفسیر به رأی و تطبیق به حقایق برای اینکه فلسفه دخالتی در شناختهای دیگر نداشته باشد، است.
وی افزود: جداسازی به عنوان یک روش خالص قرآنی که مصون از سایر رویکردهای فلسفی، عرفانی و کلامی و دیگر روشهاست. (که تفکیکی ها بیشتر عرفان و فلسفه را دنبال می کنند نه کلام را) تأکید تفکیکی ها بر جداسازی روش قرآنی از روش عقلانی به معنای فلسفی و روش شهودی یا عرفانی است تا وقتی در این روش وارد بحثهای علوم قرآنی و معرفتهای قرآنی می شود، فکر انسانی و ذوق بشری در آن مخلوط نشود و مشکوک به این رویکردها نگردد.
وی با بیان اینکه «ابواب الهدی» تألیف میرزا مهدی اصفهانی مهمترین اثر مکتب تفکیک است، گفت: این کتاب چون جزو آخرین اثر ایشان است و بنابراین عصاره افکار وی در اینجا منعکس شده است. هدف در مکتب تفکیک این است که بحثهای معرفت قرآنی و سایر معرفتها داخل معرفت قرآنی نباشد.
دلیر با بیان اینکه شناخت حقایق یا معارف رویکردهای مختلفی وجود دارد، گفت: بر طبق نظر مکتب تفکیک باید معارف شناخت کلی را به دو بخش کلان تقسیم کرد: یکی معارف و شناخت خالص با عنوان «سره»(که منظور معارف خالص قرآنی است که هیچ رویکرد و رهیافت دیگر در این موضوع مدخلیت نداشته است.) دوم معارف و شناختهای ممتزج (درهم آمیخته) است، یعنی قرآن، برهان و عرفان با هم آمیخته شده است. مثل آنچه که در حکمت متعالیه هست یا رویکردهایی که امام راحل(ره) در بحثهای معرفتی دارند یا بحثهایی که حضرت علامه حسن زاده آملی و یا آیت الله جوادی آملی دارند.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه مکتب تفکیک به این رویکردها بهایی نمی دهد، گفت: چون مکتب تفکیک بر معارف خالص تأکید دارد. معارف خالص هم دارای اقسامی است که معارف خالص قرآنی، معارف خالص فلسفی(با گونه های مختلف اشراق، متعالیه و مشاء و یمانی) و دیگری معارف خالص عرفانی است. معارف ممتزج هم در بحثهای تفکیک دارای اقسامی است: یکی معارف ممتزج قرآنی ـ فلسفی، ممتزج قرآنی ـ عرفانی و معارف متزج قرآنی ـ کلامی و معارف ممتزج فلسفی و عرفانی و ... .
این محقق و استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: امروزه برخی از افرادی که از بحثهای فلسفه محض عبور کردند تحت عنوان فلسفه های مضاف مطرح هستند. به نظرم در مکتب تفکیک می گویند معارف محض داریم که هیچ رویکردی در آن دخالت ندارد مثل معارف قرآنی محض، اما بعضی اوقات با معارف مضاف (ترکیبی) روبرو هستیم به عنوان نظریه رقیب مکتب تفکیک مطرح می شود. نظریه رقیب مکتب تفکیک، فلسفی ـ عرفانی، فلسفی ـ قرآنی، عرفانی ـ قرآنی یا قرآنی ـ فلسفی هستند و تأکید بر شناخت خالص قرآنی دارد که برای خود آثار منفی و مثبتی دنبال می کنند.
نظر شما